محل تبلیغات شما

جریان های نوظهور(و عرفان های نوپدید)



بیماری‌ای که اخیراً فراگیر شده و به یک ابتلای بزرگ برای جامعه جهانی تبدیل شده، از نظرِ اجتماعی و تمدنی، یک پدیدۀ چندوجهی است نه یک‌وجهی. ما با یک امرِ میان‌رشته‌ای و بلکه فرارشته‌ای مواجه هستیم که نباید یک وجهۀ آن غلبه پیدا کند و باید ابعاد مختلف این پدیده به شکلِ جدی موردِ تأمل قرار بگیرد. وجهی از این پدیده، جنبۀ بهداشتی است که مربوط به دانش‌های وابسته به پزشکی است. وجه دیگر مربوط به حوزه علوم انسانی و علومِ شناختی و همچنین دانش‌های تمدنی و فلسفه تاریخ و حوزۀ رسانه و امثال اینها است. حتی جنبۀ امنیتی و جنگ بیولوژیکی هم مورد توجه قرار گرفته و آمادگی‌هایی برای مقابله با این تهدید فراهم شده است.
امروز این بیماری با تهدیدِ سلامت بشر و مخیر کردن بشر بین انتخاب سلامتی یا انتخاب پیوستارهای کنونی، فضای ت، فرهنگ و اقتصادِ جهانی را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داده و نوعی گسست اجتماعی ایجاد کرده است، به طوری که بعضی از صاحب‌نظران جهانی دربارۀ دنیای پساکرونا شروع به نظریه‌پردازی کرده‌اند. این حوادث نشان می‌دهد که این واقعه، جدی‌تر و فراتر از یک پدیدۀ یک‌بُعدیِ بهداشتی و پزشکی است.

نوشته اند رهبرانقلاب چرا مانع تصمیم رئیس جمهور با حکم حکومتی نمی شود؟
مقدمه سوال شان اینست: رهبری طی 5 ماه گذشته دو بار با حکم حکومتی در مسائل اجرایی کشور دخالت کرده ست یکی بنزین و دیگری بودجه 99. اینبار مهمترست.
اولا مقدمه غلط است. چرا؟
نویسنده درک درستی از حکم حکومتی ندارد. اینطور نیست که اگر رهبرانقلاب مخالف امری بود با حکم حکومتی مانع تصمیم می شود. این معنا از حکم حکومتی همان دیکتاتوری است. حکم حکومتی برای جلوگیری از گره هایی است که به روش عادی قابل حل نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به مشکلاتی که در حکومت و جامعه مشاهده می کنیم آیا می توان گفت که هنوز نظام در مسیر اصلی خود حرکت می کند و دچار انحراف نشده است؟ چندی پیش هم مقاله ای نوشته شده بود که به خیال خود برخی عوامل مسلمانی را در قرآن استخراج کرده بود و مدعی شده بود که کشورهای غربی در بالای این فهرستند و ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی در اواخر آن. گذشته در مسجدی در همدان بحثی مطرح شد درباره اینکه با چه منطقی می توان بررسی کرد که آیا ما در مسیر اسلامی هستیم یا دچار انحراف شده ایم که متن پیاده شده آن با اصلاحات مختصری تقدیم می شود.

خداوند متعال در قرآن کریم در مورد حضرت موسی (ع) می‌فرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ» ما موسی را با آیات خود فرستادیم تا دو کار انجام دهد. اول اینکه مردم را از ظلمات به سوی نور حرکت دهد؛ دوم اینکه دائما ایام الله را به یاد آنها بیاورد. چرا ایام الله را باید در خاطره‌ها و ذهن انسانها جدی کرد. به خاطر اینکه ما یکی از مشکلاتمان این است که دینداریهامان خیلی دچار خلل می‌شود و از مشکلات راه خسته می‌شویم. لذا باید ایام الله را به ما یادآوری کنند. ایام الله چه ایامی است؟ ایامی است که حضور الهی، دست یاری الهی در جامعه کاملا آشکار است. یعنی زمانی است که ما تجربه کرده‌ایم که اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم و یثبت اقدامکم” ، اگر یاری کنید خدا را، خدا هم شما را یاری می‌کند و ثابت قدمتان می‌گرداند. ایام انقلاب ایامی بود که برخلاف تمام معادلات جهانی، یک حکومت بسیار مقتدر که ابرقدرتها حامی او بودند، با آن همه تبلیغی که علیه اسلام در این مملکت انجام داده بود، در مقابل یک جمعیتی که سلاحی جز سلاح ایمان نداشتند، شکست خورد و مقدمه‌ای شد برای انقلابهای عالم.

در اینکه ایام بهمن مصداق ایام الله بود هیچ منصفی که از وضعیت اجتماعی ایران و جهان خبر داشته باشد، تردید نمی‌کند؛ اما مساله‌ای که امروز گاهی مطرح می‌شود این است که آیا ما همچنان در مسیر انقلابمان حرکت می‌کنیم. برخی با بیان مشکلاتی که در کشور وجود دارد، و با اشاره به افراد نابابی که گاه در مسئولیتهای نظام قرار می‌گیرند و ضربه می‌زنند، مساله را این طور مطرح می‌کنند که آیا ما می­خواستیم این طوری شود که اکنون هست؟ آیا ما انقلاب کردیم که وضع کشور این گونه شود؟ و القا می‌کنند که انقلاب از مسیر خود دور شده و در حال انحطاط است.

برای اینکه جواب صحیحی برای سوال فوق بیابیم ابتدا باید ببینیم که واقعا در این انقلاب چه می­خواستیم و آیا به سمت خواستمان حرکت می‌کنیم یا از آن دور می­شیم؟

آنچه اجمالا ما – یعنی توده‌های مردمی که انقلاب کردند می‌خواستند، این بود که یک جمهوری اسلامی در این کشور برقرار شود؛ یعنی حکومتی که نقش مردم را جدی بگیرد و در مسیر اسلام حرکت کند. اگر یک انسان بی‌طرف، وضعیت کشور در این ۳۶ سال گذشته را بررسی کند، در اینکه نقش‌آفرینیِ مردم در این حکومت جدی بوده تردید نمی‌کند. بهترین شاهدش آمار مشارکت مردم در انتخابات‌های متعدد است که جزء بالاترین آمار مشارکت جهانی است. اما آنچه که امروزه بیشتر به عنوان شبهه مطرح می‌شود این است که آیا نظام واقعا در مسیر اسلام حرکت کرده است؟ آیا واقعا وضعیت ما به لحاظ اسلامی بهتر شده است یا بدتر؟ و هدف از این بحث، تحلیل این مساله است.

قطعا قضاوت درباره اسلامی بودن یا نبودن جامعه باید با استناد به آیات قرآن کریم و سنت معصومین به‌ویژه سنت نبوی باشد؛ نه بر اساس سلیقه‌های شخصی و برداشتهای احساسی ما از اسلامیت؛ آن هم با نگاهی واقع‌بینانه؛ یعنی با ملاحظاتی که بخواهد آرمان اسلام را در متن واقعی جامعه بررسی کند. بدین منظور بهترین مبنای مقایسه این است که انقلاب خود را با معتبرترین انقلاب اسلامی عالم، و حکومت خود را با اسلامی‌ترین حکومت اسلامی عالم مقایسه کنیم نه با تخیلات شخصی خود از انقلاب و حکومت اسلامی.

مهمترین انقلاب اسلامی عالم، انقلابی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم انجام داد که به شکل‌گیریِ اولین حکومت اسلامی منجر شد. پیامبر (ص) و اصحابشان تا در مکه بودند حکومت نداشتند. وقتی هجرت کردند و به مدینه آمدند اولین حکومت اسلامی را تاسیس کردند، یعنی انقلاب به ثمر رسید. و این هجرت جزء ایام­الله شد و برای اینکه دائما مسلمانان به این ایام الله متذکر شوند، مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت. نکته مهم این است که وقتی این انقلاب که رخ داد، چه شد؟ آیا انقلاب پیامبر دچار انحراف شد؟ یعنی نعوذ بالله آیا پیامبر (ص) کارش هدر رفت؟ مخصوصا در فضای ما شیعیان، به‌ویژه با توجه به آنچه بعد از پیامبر رخ داد، مسأله پیچیده‌تر می‌شود. اما فعلا محل بحث را زمان خود پیامبر قرار می‌دهم که بین شیعه و سنی در خصوص آن اختلاف نظری نیست. قطعا ما، اعم از شیعه و سنی، حکومت پیامبر اکرم (ص) در مدینه را برترین نمونه یک حکومت اسلامی می‌دانیم و در مسیر اسلام بودن همه حکومتها را باید با آن بسنجیم.

هرکس که اندکی از تاریخ اسلام مطلع باشد می‌داند که حکومت پیامبر در مدینه یک حکومت بدون مشکل نبود. اگر مشکلات خاصی در حکومت پیامبر (ص)، که بالاترین نمونه حکومت اسلامی در جهان است، وجود داشته باشد، معلوم می‌شود که با استناد به این سنخ مشکلات نمی‌توان در مسیر اسلام بودن یک حکومت را انکار کرد. به تعبیر دیگر، اگر بخواهیم آرمان خود را واقع بینانه تحلیل کنیم، آنگاه، ضمن اینکه از اصل آرمانمان دست برنمی‌داریم، در عین حال به اقتضای واقع‌بینی، انتظاری بیش از انتظار از حکومت پیامبر (ص) از حکومت خود نخواهیم داشت. پس قبل از اینکه در مسیر اسلام بودنِ حکومت فعلی را بخواهیم بررسی کنیم ابتدا خوب است به برخی مشکلات حکومت پیامبر (ص) اشاره کنیم، تا در گام بعد ببینیم علامت در مسیر اسلام بودن چیست و آیا نظام ما این ضابطه را دارد تا بگوییم در مسیر انقلاب مانده است یا خیر؟

در اینجا به دوتا از مشکلاتی که آن زمان به طور جدی وجود داشت و امروزه هم برخی از مخالفان نظام به همین دو مشکل استناد می‌کنند اشاره می‌شود و سپس ضابطه‌ها و علائم در مسیر بودن یا نبودن مطرح می‌شود.

۱) تَعَرُّب بعد الهجره. در زمان پیامبر (ص) عده‌ای بودند که از انقلاب پیامبر، تحلیل ناصوابی داشتند و لذا به این جمع‌بندی رسیدند که این انقلاب به اهدافش نرسیده و لذا از آن جدا شدند. این جدا شدن، در ادبیات دینی به تعرب بعد الهجره» معروف شد که در اسلام یکی از گناهان کبیره شمرده می‌شود و اغلب مفسران آیه ۱۴۹ سوره آل عمران (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ. ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر از کافران اطاعت کنید شما را به گذشته‌تان برمی‌گردانند در حالی که ضرر خواهید کرد) را ناظر به همین گناه کبیره می‌دانند.[۱] داستان از این قرار است که برخی از مسلمانها از سختی‌های زندگی در جامعه دینی خسته شدند و به این جمع‌بندی رسیدند که اگر به شهر مکه یا بادیه‌های اطراف برگردند برایشان راحت‌تر است. دشمنان دائما مسلمانان را در محاصره و تحریم قرار می‌دادند و جنگهای فراوانی را بر مسلمانان تحمیل کردند. عده‌ای در چنین شرایطی انتظار این داشتند که پیامبر به خاطر رفاه و راحتی مردم از اهداف خود دست بردارد. همان انتظاری که کافران قبلا از پیامبر داشتند. تعبیر قرآن کریم درباره این انتظارات نابجا از پیامبر این است که: وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» (سوره ن، آیه ۹). تعبیر مداهنه در عربی به معنای روغن‌مالی» است. به لحاظ اصطلاحی شبیه تعبیر عامیانه ماست‌مالی» در زبان فارسی است. به تعبیر عامیانه، ترجمه آیه این می‌شود آنها آرزو دارند که تو ماست مالی کنی تا آنها هم ماست مالی کنند. در جای دیگر قرآن کریم برای اینکه خیال این گونه مسلمانان سست‌ایمان راحت شود، در همان اولین سوره‌ای که در مدینه نازل شد، فرمود: وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ. بقره/۱۲۰: هرگز یهودیان و مسیحیان [ی که با شما دشمنی دارند] از تو راضی نخواهند شد مگر اینکه [از دینتان دست بردارید] و از آیین آنها تبعیت کنی.» پس گاه مشکلات عادی زندگی در جامعه دینی و حکومت دینی بقدری است که حتی عده‌ای حکومت پیامبر (ص) را نامطلوب ارزیابی می‌کنند؛ و قرآن این عده را تخطئه می‌کند و تحلیل آنها را ناصواب می‌داند. البته عده‌ای هم بودند که عملا فرار نکردند اما در دل خود این میل را داشتند و هنگام بروز سختی‌ آرزو می‌کردند که ای کاش ما هم فرار کرده بودیم که قرآن کریم این گونه از آنها یاد کرده است: یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَ إِنْ یَأْتِ الْأَحْزابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِکُم‏. (سوره احزاب، آیه ۲۰) ترجمه: گمان می‌کنند که احزاب [ که برای جنگ آمده بودن] هنوز برنگشته‌اند و اگر احزاب دشمن بیایند آرزو می‌کنند که ای کاش در میان بادیه‌نشینان بودند و از دور خبر شما را جویا می‌شدند.» اینها گروهی دیگر، یعنی همان منافقان‌اند، که در بند بعدی به سراغ آنها می‌رویم.

۲) منافقان. مورد دوم از مورد اول به مراتب پیچیده‌تر و تحلیلش دشوارتر است؛ و آن پیدایش گروهی در جامعه اسلامی هستند به نام منافقین. نفاق غیر از ریا است. ریا یک گناه فردی و مربوط به حوزه اعمال فرد است؛ اما نفاق اولا یک گناه اعتقادی و ثانیا و مهمتر اینکه یک گناه تشکیلاتی است. منافق فقط یک آدم دورو نیست، بلکه کسی است که به لحاظ ایمانی، ایمان عمیق ندارد ولی در جامعه دینی تشکیلات و حزب راه‌اندازی می‌کند (چنانکه خداوند از منافقان با تعبیر حزب الشیطان» که نشاندهنده روابط تشکیلاتی آنهاست یاد می‌کند؛ سوره مجادله، آیه ۱۹) و حتی در رده‌های بالای حکومتی هم وارد می‌شود. این مهم است که حتی در جامعه و حکومتی که پیامبر رئیس این حکومت است، ممکن است افرادی پیدا شوند که در رده‌های حکومتی نفوذ و یارگیری کنند؛ به نحوی که مسلمانان عادی و حتی بسیجی‌های جامعه پیامبر از آنها حرف‌شنوی داشته باشند. اگر این مطلب در قرآن کریم نیامده بود باور کردنش بسیار سخت بود. آیا می‌شود رئیس حکومتی پیامبر باشد، اما منافقین در آن حکومت قدرت و نفوذ بالا داشته باشند؟ آن هم در بسیجی‌های آن حکومت؟ متاسفانه بله.

ما اول بار اصطلاح بسیجی را برای کسانی به کار بردیم که داوطلبانه برای جنگ با دشمنان عازم جبهه بودند. در زمان پیامبر اکرم (ص) هم جنگهای متعددی رخ داد و در یکی از اولین جنگها (یعنی جنگ احد) منافقان از میان بسیجیهای زمان پیامبر یارگیری کردند! در جنگ احد پیامبر و اصحابشان که برای جنگ حرکت کردند حدود نهصد نفر بودند. عبداله ابن ابی که بعدها به رئیس منافقین معروف شد، با حرفهایی که زد حدود سیصد نفر از اینهایی که برای جهاد از مدینه خارج شده‌ بودند را برگرداند؛ و ای کاش که فقط برمی­گرداند؛ بلکه در مسیر برگشت تعابیری درباره پیامبر (ص) به کار برد که آدم تعجب می‌کند. قرآن کریم سخن وی را چنین نقل کرده است: یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ (سوره منافقون، آیه ۸) ترجمه: می‌گویند اگر به مدینه برگردیم کسی که عزیزتر است [منظور خودش است] کسی را که ذلیلتر است [منظورش پیامبر (ص) بوده] بیرون خواهد کرد. در حالی که عزت از آنِ خدا و رسول و مومنین است در حالی که منافقان نمی‌دانند.». ببینید قدرت این آدم در جامعه تحت حکومت پیامبر (ص) چقدر بالا بود. عده‌ای از بسیجی‌ها را از لشکر پیامبر جدا می‌کند و در میان آنها سخنرانی می‌کند و می‌گوید من که عزیزترم پیامبر را که ذلیلتر است از شهر بیرون می‌کنم. و قرآن درجای دیگر به اینکه عده‌ای از مومنانی که برای جهاد آمده‌اند از این منافقان حرف‌شنوی دارند چنین تعبیر می‌کند: و فیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُم‏» (سوره توبه، آیه ۴۷)

برای اینکه دشواری مساله بیشتر معلوم شود پاسخ این دو سوال را کنار هم بگذارید:

(۱) منافق بدتر است یا کافر؟ قرآن کریم صریحا می‌فرماید منافقین از همه بدترند. إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً (نساء/۱۴۵)»

(۲) منافق در چه جامعه­ای پیدا می‌شود؟ در جامعه کفر یا در جامعه ایمانی؟ معلوم است: در جامعه ایمانی.

نتیجه: اگر حکومت دینی و جامعه دینی تشکیل دهید، آنگاه افرادی هم در این جامعه پیدا خواهند شد که از کافر بدترند!

حالا آیا نتیجه این می‌شود که نباید جامعه دینی و حکومت دینی تشکیل داد؟ آیا نعوذبالله پیامبر اکرم (ص) اشتباه کرد که جامعه دینی و حکومت دینی تشکیل داده است؟ قطعا چنین نیست. اگر رشد انسانها را جدی بگیریم و باور داشته باشیم خدایی هست که بشر را رها نکرده و برای رشد او دین آسمانی فرستاده، آنگاه شکل‌گیریِ جامعه دینی و حکومت دینی، قطعا برای رشد انسانها لازم است؛ اما نکته مهم این است که وقتی زمینه رشد مهیا می‌شود، زمینه انحطاط هم در کنارش مهیا می‌شود و مشاهده این انحطاط‌ها نباید توهم این را ایجاد کند که اصل تشکیل جامعه دینی و حکومت دینی نادرست بوده است. . آیا پیامبر ناموفق بود در حکومتش؟ قطعا خیر. موفقیت هرچیز را با اهداف خودش می­سنجند. موفقیت یک حکومت در این نیست که تمام افراد جامعه تحت این حکومت آدمهای خوبی باشند و تمام مشکلات اجتماعی حل شده باشد. این آرمانی است که حتی در نهایت حکومت امام زمان هم حاصل نمی‌شود؛ زیرا در حکومت آن حضرت، منافق نابود نمی‌شود، بلکه ذلیل می‌شود؛ چنانکه در دعای افتتاح ماه رمضان می‌گوییم: اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله.» منافق هست، اما ذلیل شده، چون بصیرت مردم به حدی بالا رفته که منافق نمی‌تواند با سوءاستفاده‌ها همچنان پیش برود. پس همه انسانها خوب نشده‌اند.

پس تا اینجا معلوم شد که پیدایش مشکلات زندگی و حتی پیدایش منافقانی در برخی لایه‌های مهم اجتماعی و حکومتی وما به معنای مسیر انقلاب از مسیر اصلی خود نیست. اگر چنین نیست با چه معیارهایی می‌توان در مسیر اسلام بودن انقلاب اطمینان حاصل کرد؟ آیا سخن فوق هرگونه انحراف در حکومت را توجیه نخواهد کرد؟ یعنی مثلا معاویه هم نمی‌تواند با تمسک به همین دو سخن فوق، حکومت خود را هم در مسیر اسلام معرفی کند؟ پاسخ این است که اگر به همین مقدار بسنده شود امکان این سوءاستفاده وجود دارد. لذا باید سراغ وجهه ایجابی مساله هم رفت. یعنی تا اینجا فقط نشان دادیم که پیدا شدن چنین مولفه‌هایی در جامعه، وما به معنای انحراف مسیر اصلی جامعه نیست. اما از کجا معلوم که در مسیر درست هستیم؟ باز باید به خود قرآن کریم و سیره اهل بیت مراجعه کنیم.

چه واژه قرآنی در مسیر اسلام بودن ما را نشان می‌دهد؟ واژه صبر و استقامت. خداوند در آیات متعدد از مسلمانها خواسته است که در مسیر اسلام صبور باشند و در مقابل مشکلات استقامت به خرج دهند و اگر استقامت به خرج دهند در مسیر اسلام خواهند بود. مثلا در آیه ۱۱۲ سوره هود می‌فرماید: فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (ترجمه: آن گونه که خدا به تو دستور داده استقامت بورز و همچنین کسانی که با تو رجوع کرده‌اند؛ و [در مقابل دستور خدا] طغیان و سرکشی نکنید که خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است.) اما از کجا بفهمیم ما در مسیر استقامت هستیم؟ اگرچه در آیات متعددی ثمرات معنوی این استقامت توضیح داده شده، اما به عنوان یک ثمره، و به تعبیر دقیق‌تر، یک علامت اجتماعی برای اینکه در مسیر استقامت هستیم در آیات ۱۶ و ۱۷ سوره جن به نکته مهمی اشاره شده است. خداوند در این آیات می‌فرماید: وَألَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقاً؛ لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَمَن یُعْرِضْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذَاباً صَعَداً. ترجمه: و اگر در این راه استقامت به خرج دهند آب گوارای فراوانی به آنها خواهیم نوشاند [کنایه از سرازیر شدن نعمات الهی] تا اینکه در این مساله آنها را دچار فتنه کنیم؛ و هرکس از یاد خدا روی گردان شود به سوی عذابی فزاینده حرکت خواهد کرد.»

دقت کنید: آیه می‌فرماید اگر استقامت کنید اولا آب گوارای فراوانی می‌دهیم. یعنی نعمتهایی می‌دهیم که شدت گوارایی‌اش را احساس می‌کنید. آیا این انقلاب ما را به این نعمتها رسانده یا نه؟ اگر خوب نگاه کنیم می‌بینیم به چه نعمتهای گوارایی رسیده‌ایم. ما و سایر مسلمانها قبلا از مسلمانی خودمان خجالت می‌کشیدیم. اما امروز همگی سرمان را بالا می‌گیریم و افتخار می‌کنیم به مسلمانی‌مان. نه فقط ما، بلکه عموم مسلمانان جهان، به برکت این انقلاب دیگر از مسلمانی خود خجالت نمی‌کشند. همان طور که در مکه همه اسلام خود را مخفی می‌کردند اما وقتی به مدینه آمدند مسلمانی مایه افتخار شد. آیا این علامت مهمی برای رو به رشد بودن نیست؟ آیا آب گوارایی به این عظمت سراغ دارید؟ ملتی که تا ۵۰ سال سمبل عقب ماندگی و تو سری خور بود الان با عزت سرش را بلند می‌کند. ما خودمان را باور کردیم. آیا این ثمره کوچکی است؟ ملتی که کسانی که خود را روشنفکر می‌نامیدند درباره‌اش می‌گفتند ما یک لوله هنگ [= آفتابه] نمی‌توانیم بسازیم» الان در بسیاری از تکنولوژیهای برتر جهان در زمره چند کشور اول قرار گرفته است. عرض من این نیست که در کشور مشکل اجتماعی نداریم. یا به لحاظ اسلامیت مشکل نداریم. خیر؛ اما دقت کنید که افق مشکلات ما چیست؟ مثلا مشکل بدحجابی را دقت کنید. این یک مشکل به لحاظ اسلامیت ماست؛ اما سراغ اغلب همین افراد بدحجاب هم که می‌روید، از مسلمانیِ خود خجالت نمی‌کشند. آیا این عزت نعمت کوچکی است؟ این را قدر بدانیم. امثال طالبان و داعش را در جهان راه انداختند که ما از مسلمانی خود خجالت بکشیم، اما دیگر دیر شده است. در زمان شاه، اگر کسی مسلمان بود، خجالت می‌کشید از مسلمانیش، نمازخوانها از نمازخواندن در پارک و در ملا عام خجالت می‌کشیدند؛ امروزه نمی‌گوییم همه نمازخوان شده‌اند؛ اما کسی از نمازخوان بودن خجالت نمی‌کشد. بنده قبول دارم که ریا و نفاق زیاد شده؛ اما چرا زیاد شده؟ به خاطر اینکه ارزشهای خوب ارزشمند شده، و لذا عده‌ای دنبال سوءاستفاده از آنها برای رسیدن به دنیایشان شده‌اند. اگر حقیقتی در جامعه ارزش نداشته باشد، کسی نمی‌تواند از آن سوءاستفاده کند، زمانی پای سوءاستفاده‌چی‌ها باز می‌شود که آن موضوع به یک ارزش اجتماعی تبدیل شده باشد. در کشورهای غربی حقوق بشرو آزادی، به عنوان ارزش مهم قلمداد می‌شود لذا در اینها ریا می‌ورزند، اما در کشور ما اسلام و مسلمانی ارزشش بالا رفته و لذا منافقان هم زیاد شده‌اند.

اما آیه ادامه مهمی هم دارد. اگر استقامت داشتیم و در مسیر بودیم، به ما آب گوارا می‌دهند. چرا؟ لنفتنهم فیه. برای اینکه در همین زمینه ما را به فتنه بیندازند! فتنه به آزمایشهای سخت و تکان دهنده میگویند که خیلی از افراد در آن می­لغزند. دقت کنید. این هم ادامه علامت است. اگر نعمتها آمد و فتنه‌ای نبود، معلوم نیست که در مسیر بوده باشیم. لذا می‌بینید از ابتدای انقلاب تا کنون همین طور فتنه‌های پیاپی رخ داده و عده‌ای هم لغزیده‌اند. برخی این مطلب را که عده‌ای از قطار انقلاب پیاده می‌شوند دلیل ناموفقیت انقلاب وانمود می‌کنند، در حالی که اصلا چنین نیست. اینکه ما در مسیر باشیم لازمه‌اش این است که دچار فتنه‌ها شویم و طبیعی است که در هر فتنه‌ای عده‌ای از کسانی که تاکنون همراه بوده‌اند از همراهی بازمانند و خودشان به دشمن تبدیل شوند. مگر در حکومت پیامبر (ص) عده‌ای منافق نشدند؟ مگر در حکومت حضرت علی (ع) امثال طلحه و زبیرها که ابتدا بیعت کردند به دشمنی برنخاستند؟ مگر خوارج که در جنگ صفین در لشکر علی (ع) بودند دشمن علی (ع) نشدند؟ آیا این ریزش‌ها دلیل بر این می‌شود که کسی بگوید نعوذبالله حکومت امیرالمومنین در مسیر اسلام نبود و منحرف شد؟

دقت کنید: ما انقلاب نکردیم که یک حکومت گل و بلبل تشکیل دهیم. ما انقلاب کردیم که مقدمه­ای باشد برای ظهور امام زمان. ظهور امام یعنی چی؟ یعنی فقط یک وضعیت گل و بلبل؟ یعنی فقط یک رفاه ظاهری؟ خیر. یعنی وضعیتی که انسانها به اوج رشدشان می­رسند. اوج رشد یعنی چی؟ آیا یعنی اینکه مردم فقط خوب بخورند و خوب بخوابند، و مشکلات و دعواها کم شود؟ آیا این است اوج رشد؟ یعنی اگر مشکلات اقتصادی حل شود، مشکلات خانواده حل شود، و …، تمام است؟ آیا این است غایت تمام انبیاء در تاریخ؟ همه انبیاء موعود جهانی را وعده دادند. آیا این همه انتظار برای یک سلسله مسائل مادی دنیوی؟ اشتباه نکنید. عدالت کف اقدامات امام زمان (ع) است، نه سقف آن. قرار است انسانیت انسان را رشد دهند نه حیوانیت او را. خداوند افقی که برای انسان تصویر کرده برتر از فرشته است؛ این قرار است محقق شود. قرآن کریم می‌فرماید: أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَیْءٍ (سوره اعراف، آیه ۱۸۵) آیا نمی‌نگرند در ملکوت آسمانها و زمین و هرآن چیزی که خداوند آفریده است؟» خداوند از کافران تعجب می‌کند که چرا ملکوت عالم را نگاه نمی‌کنند، ما مسلمانان که جای خود داریم! این کاری که حضرت ابراهیم کرد وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ (سوره ابراهیم، آیه ۷۵)» خداوند از همه ما انتظار دارد. به حضرت ابراهیم ملکوت عالم را نشان دادند. به ما هم گفتند بروید و نگاه کنید. تحقق عدالت، کمترین کاری که امام زمان در عالم انجام می‌دهد. کار اصلی گسترش توحید است. کارش این است که به ما نشان دهد که:

ما ز فلک برتریم، از ملک افزون­تریم               زین دو چرا نگذریم مقصد ما کبریاست.


عید نوروز از دیدگاه آیات و روایات، نکته‌های خواندنی و جالب در مورد عید نوروز


 

نویسنده: عباس یسلیانی
منبع : اختصاصی راسخون


عید نوروز از دیدگاه آیات و روایات، نکته‌های خواندنی و جالب در مورد عید نوروز

چکیده
وقتی که نام بهار به گوش کسی می‌رسد سریع ذهن او متوجه کلمه عید و نوروز می‌شود. در پایان هر سال و قبل از شروع سال جدید و آغاز بهار، مردم خود را آماده می‌کنند و به نظافت منزل و محل کار خود می‌پردازند، به دنبال خرید آجیل، شیرینی، لباس و پوشاک برای خود و خانواده خود هستند و سنت زیبایی را برقرار می‌کنند و صله رحم انجام می‌دهند و.
اما غافل از این هستند که یک سال از عمر آن‌ها کم شده و نمی‌داند امسال چقدر توشه برای آخرت خود فراهم کرده‌اند، ما در این تحقیق به این مسائل پرداخته‌ایم و توصیفی داده‌ایم.
کلید واژه
عید، نوروز، پوشاک (لباس)، صله‌ی رحم، خوردن (اکل)، بیماری، عمر.
مقدمه
عید در لغت از ماده‌ی عود به معنی بازگشت است، و لذا به روزهایی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف می‌شود و بازگشت به پیروزی‌ها و راحتی‌های نخستین می‌کند عید گفته می‌شود.
آقا امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه کلمات قصار 428 می‌فرمایند: روزی که در آن گناه نشود روز پیروزی و پاکی و بازگشت به فطرت نخستین است که به همین خاطر در روایت به چنین روزی عید اطلاق می‌شود.
ما در این مقاله به نکته‌های ظریف و جالب در مورد عید نوروز و هچنین اعمال و رفتاری که در هر عیدی باید بدان عمل کنیم می‌پردازیم تا انشاءالله خواننده‌ی گرامی با خواندن آن یک تحول عظیم (تحول حال به احسن حال) برایش ظاهر و آشکار گردد. نکته‌هایی همانند صله‌ی رحم در عید نوروز، خید پوشاک و لباس در عید نوروز، خوردن شیرینی و آجیل در این ایام، چه کنیم در این ایام بیمار نشویم و چگونه از عمرمان بهترین استفاده را ببریم.
خداوند بلند مرتبه در کتاب خود و معجزه‌ی جاودان پیامبرش چنین بیان می‌فرماید:
قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقینَ» (1)
عیسی بن مریم گفت: بار خدایا!‌ای پروردگار ما! برای ما مائده‌ای از آسمان بفرست، تا برای ما و آنان که بعد از ما می‌آیند عیدی و نشانی از تو باشد و ما را روزی ده که تو بهترین رزی دهندگانی».
پس از بیان آیه‌ای از قرآن کریم، سخن بهترین افراد ان است یعنی ائمه معصومین علیهم السلام را بیان می‌کنیم:
امام علی (ع) -در یکی از عیدها- همانا این عید برای کسی عید است که خداوند روزه و نمازش را پذیرفته باشد و در هر روزی که در آن نافرمانی خداوند نشود، آن روز عید است.» (2)

سنت ایرانیان
 

امام صادق (ع) به معلی بن خنیس که در روز نوروز خدمت ایشان رسید- آیا می‌دانی امروز چه روزی است؟
معلی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، این نوروزی است که ایرانیان آن را گرامی می‌دارند و در آن به یکدیگر هدیه می‌دهند.
امام صادق (ع) فرمود: سوگند به آن خانه‌ی کهن که در مکه است، این روز یک ریشه‌ی کهن دارد که من برایت توضیح می‌دهم تا آن را بدانی.
ای معلّی! روز نوروز، همان روزی است که خداوند در آن از بندگان پیمان گرفت تا او را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند و به فرستادگان و حجت‌های او و به امامان علیهم السلام ایمان بیاورند. نوروز نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد. هیچ نوروزی نیست مگر این که ما در آن روز منتظر فرج هستیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست. ایرانیان آن را حفظ کردند و شما آن را از دست نهادید. نوروز نخستین روز از سال ایرانیان است. آنان در حالی که تعداشان سی هزار نفر بود زنده ماندند و زندگی کردند و ریختن آب در نوروز سنت شد. (3)
در عید نوروز هدیه‌ای خدمت امیرالمؤمنین (ع) آوردند. حضرت پرسید: این چیست؟
عرض کردند:‌ای امیرالمؤمنین! امروز نوروز است.
امام (ع) فرمود: هر روزمان را نوروز کنید. (4)
امام علی (ع) فرمودند: نوروز ما، هر روز است. (5)


ازدواج موقت

مقدمه/در جامعه ما التهاب جنسى رو به تزاید است و به دلیل نا كارآمدى سیستم فعلى ازدواج، هرچه مى‏ گذرد، ازدواج سخت‏تر مى ‏شود. از طرفى نیز توصیه به حفظ و نگهدارى خود از خلاف هاى جنسى تقریبا كارایى ندارد؛ چون وقتى اسباب تحریك جنسى، همانند: فیلمهاى مستهجن و سایتهاى غیر اخلاقى اینترنت به راحتى قابل دسترسى است، و فیلم هاى تلویزیون نیز از نظر جنسى محرّك مى‏ باشد و از دیدن دختران با پوشش نامناسب و محرّك در خیابان ها و محیط هاى مختلف دانشگاهى، تفریحى و . گریزى نیست، و برقرارى رابطه دختر و پسر نیز از طرقى همانند چت ممكن است، از اكثر افراد نمى ‏توان انتظار داشت كه مانند حضرت یوسف باشند و چشم و دامن آلوده نكنند و علاوه بر گناهان چشمى به روابط نامشروع و یا همجنس گرایى و یا حد اقل استمناء گرفتار نشوند. طبیعى است كه در چنین شرایطى توصیه به انجام ازدواج موقت به عنوان یك راهكار موقت و یا اورژانسى مطرح گردد. در ادامه مقدار و نحوه توصیه به ازدواج موقت به عنوان نسخه تسكینى در شرایط كنونى براى اقشار مختلف جامعه مورد بررسى قرار مى ‏گیرد.
ازدواج موقت بر اساس افراد و شرایط
تمام افرادى كه در خطر انحرافات هستند، در موقعیت و شرایط یكسان نمى ‏باشند تا پیامد ازدواج موقت در آنها یكسان باشد؛ پس لازم است شرایط و پیامدها در مورد هركدام به طور جداگانه مورد بررسى قرار گیرد. قبل از ورود به اقسام افراد و شرایط آنان، باید به این نكته توجه شود كه توصیه ازدواج موقت ااماً به معنى اعلام عمومى و علنى آن نیست؛ چون در بعض موارد امكان ایجاد پیامدهاى سوء وجود دارد. به همین علت توصیه به آن در چنین مواردى باید با مشاوره‏ هاى خصوصى صورت پذیرد.
۱. دختران نوجوان و جوان‏
در مورد دختران، نكات زیر قابل توجه است:
الف. به فتواى بیش‏تر فقها اجازه پدر در ازدواج آنان شرط است؛ حتى بعضى از فقها براى دختر داراى سابقه ارتباط نامشروع نیز اجازه پدر را شرط مى ‏دانند؛ به همین دلیل توصیه به ازدواج موقت دختران باید در حیطه اجازه پدر صورت گیرد.
ب. با تجویز ازدواج موقت و علنى شدن انجام آن نسبت به دختران، خطر عدم امكان ازدواج دائم آنان وجود دارد؛ چون در فرهنگ كنونى دختر صیغه شده، دست خورده به حساب مى‏ آید.
ج. در شرایط عدم امكان ازدواج دائم، وقتى روابط دوستانه بین دختران و پسران به وجود آید، در صورتى كه رابطه با ازدواج موقت حلال نشود، خطر از بین رفتن تدریجى حیا وعفت و ایجاد هرزگى وجود دارد.
د. در صورت انجام ازدواج موقت و منجر نشدن به ازدواج دائم، خطر به وجود آمدن عشق ناكام یك طرفه در دختران و در نتیجه ناراحتى شدید آنها وجود دارد.
ه. در دختران نوجوان داراى روابط نامشروع، توصیه به ازدواج دائم، به دلیل زود دانستن آن توسط خانواده ‏ها ممكن نیست.
از مجموع نكات بالا نتیجه گرفته مى ‏شود كه هم توصیه و هم عدم آن در دختران داراى خطراتى است كه باید حتى الامكان از آن پرهیز نمود.
برخى از انواع دختران نوجوان و جوان با توجه به شرایط و حالات متفاوت آنان از قرار زیر است كه براى هر گروه باید چاره مناسب اندیشید.
الف. در معرض خطر
برخى از دختران، هرچند رابطه‏ اى با پسران ندارند اما در معرض خطر هستند؛ در این مورد، اوّلاً لازم است با اطلاع رسانى به خود و خانواده آنان از گرفتار شدن در دوستی هاى بى سرانجام پیشگیرى شود و به آنها توصیه شود كه حتى الامكان خود را از اسباب تحریك جنسى و عاطفى دور كنند و ثانیاً باید ازدواج به عنوان پیشگیرى كننده از گرفتارى دل آنان به علایق نادرست و ایجاد دوستی هاى بى سرانجام، توصیه گردد.
ب. داراى رابطه دوستى با پسران‏
در مورد پیامدهاى سوء این روابط، لازم است از راه رسانه‏ هاى عمومى و در محیط هاى خاص اطلاع رسانى صورت گیرد و دختران داراى روابط معمولى با پسران به قطع رابطه و نیز ازدواج - به عنوان پیشگیرى كننده از عشق بى سرانجام - توصیه شوند. همچنین، آن تعداد كه داراى روابط عاطفى و عاشقانه هستند، به افراد و مراكز مشاوره دهنده راهنمایى شوند تا به آنچه صلاحشان است از قطع رابطه گرفته تا ازدواج رهنمون گردند؛ اما توصیه به ازدواج موقت - هرچند با اجازه خانواده - خطرناك است؛ چون در صورت منجر نشدن به ازدواج دائم، خطر ایجاد عشق یك طرفه وعدم امكان ازدواج دختر وجود دارد.
ج. داراى رابطه نامشروع با جنس مخالف‏
در مورد این دسته در صورت عدم امكان ازدواج دائم، مى ‏توان ازدواج موقت را به عنوان حلال كننده رابطه حرام مطرح كرد. البته به صورت شرعى - یعنى با اجازه پدر دختر[۱] و یا عمل به فتواى كسى كه اجازه را در این صورت لازم نمى‏ داند - زیرا اگر روابط نامشروع ایجاد نشده بود، شاید مى ‏شد به واسطه مشاوره، آنها را از انحرافات دور نمود؛ ولى حال كه دچار انحراف شده‏ اند، در صورت عدم امكان ازدواج دائم، باید به ازدواج موقت اقدام كنند؛ چون آنها به هرحال این رابطه را خواهند داشت؛ پس چه بهتر كه ارتباط آنان شرعى باشد. علاوه بر اینكه فرد داراى رابطه نامشروع خود را ناپاك مى‏ داند و دلیلى بر اصلاح نفس خویش نمى ‏بیند؛ از این رو، امكان اقدام او به گناهان دیگر وجود دارد و ممكن است قسمتى از جامعه را نیز آلوده كند.
البته توصیه به ازدواج موقت در این صورت نباید علنى باشد؛ بلكه در مشاوره و به صورت خصوصى پیشنهاد شود؛ چون امكان الگو بردارى غلط كسانى كه در این مرحله نیستند، وجود دارد.
د. داراى آمیزش جنسى با جنس موافق
در باره این دسته، نخست باید علت این رابطه ریشه یابى و نسبت به رفع آن اقدام شود. و در درجه اوّل ازدواج دائم به دلیل داشتن جنبه عاطفى قوى به همراه بعد جنسى مى‏ تواند به حل مشكل كمك كند.
اما ازدواج موقت به دلیل بعد صرفا جنسى معلوم نیست توفیق چندانى در این زمینه داشته باشد، مگر اینكه با بعد عاطفى همراه شود. البته در این مورد خاص ممكن است كارایى ازدواج موقت بهتر از دائم باشد؛ چون ممكن است دخترى كه در این وضعیت قرار دارد، ازدواج موقت را به دلیل زمان دار بودن ترجیح دهد كه اگر نخواست، ادامه ندهد.
۲. پسران نوجوان و جوان با خانم هاى مجرد
نكات قابل توجه در مورد پسران:
الف. با انجام ازدواج موقت، خطر لطمه به ازدواج دائم به خاطر احساس بى‏ نیازى از آن وجود دارد.
ب. عدم انجام ازدواج موقت با خانم هاى مجرد به بدبینى پسران و دختران نسبت به ازدواج دائم منجر مى‏ شود؛ چون در این صورت پسران به هدف لذت جنسى هر دم با دخترى رابطه دوستانه برقرار مى‏كنند، كه این كار دو اثر دارد:
اوّل اینكه: آنها بعد از ارتباط با دختران فراوان به ازدواج دائم بدبین خواهند شد؛ چون تصور مى‏ كنند هیچ دختر سالمى براى ازدواج وجود ندارد.
دوم آنكه: دختران نیز از ازدواج زده مى ‏شوند؛ چون تصور مى‏ كنند تمام پسران آنها را تنها به دیده آلت جنسى مى ‏نگرند. منشأ این تصور نیز نگاه جنسى پسرانى است كه با آنها ارتباط برقرار كرده ‏اند.
ج. ازدواج موقت و رابطه حلال پسران با خانم هاى مجرد مى‏ تواند آنها را از رفتن به سوى دختران براى رابطه حرام باز دارد و از این جهت مانع بدبینى دختران و پسران نسبت به همدیگر و در نتیجه زدگى آنها از ازدواج دائم شود.
د. در مورد پسران نوجوان بر خلاف جوانان، راهكار ازدواج دائم به جاى موقت قابل پیشنهاد نیست؛ چون خانواده‏ ها ازدواج دائم را براى پسران نوجوان زود مى ‏دانند.
انواع پسران جوان و نوجوان‏
بعضى از انواع پسران جوان و نوجوان به شرح زیر مى ‏باشند.
الف. بدون رابطه و داراى انحراف‏
برخى از پسران رابطه ‏اى با جنس مخالف نداشته ولى داراى انحراف اخلاقى مثل استمناء و تماشاى فیلم هاى مستهجن هستند. در مورد این دسته یك نظر آن است كه ازدواج موقت به صلاح نیست؛ چون هدف پسر از ازدواج جنبه جنسى آن است. حالا اگر قرار باشد در این سن به متعه اقدام كند، دیگر انگیزه چندانى براى ازدواج دائم برایش باقى نمى ‏ماند و ممكن است ازدواجش به تأخیر بیفتد و یا هرگز صورت نگیرد. همچنین اگر بعد از تمام شدن زمان ازدواج اوّل، براى مدتى نتواند ازدواج موقت كند، احتمال كشیده شدن به روابط نامشروع وجود خواهد داشت. نظر دیگر اینكه: خطر عدم ازدواج موقت نیز كم‏تر نیست؛ چون ممكن است انحرافات وى را به روابط نامشروع بكشاند كه حتى بعد از ازدواج نیز ادامه یابد و یا به مرز هرزگى برسد و یا غوطه‏ ور شدن در انحرافات اخلاقى به ازدواج آینده وى لطمه بزند، به این صورت كه به دلیل خود یى زیاد بعد از ازدواج در روابط شویى خویش به انزال سریع دچار گردد و در نتیجه زندگى او متزل شود.
ب. داراى رابطه گفتارى و دوستى با جنس مخالف‏
ج. داراى آمیزش جنسى یا رابطه بدنى با جنس مخالف‏
در مورد این دو دسته راهكار ازدواج موقت با غیر دختران در صورت عدم امكان ازدواج دائم پیشنهاد مى‏گردد تا هم خود آنها و هم دختران از روابط نادرست مصون بمانند؛ چون معمولا پسران شروع كننده رابطه هستند و اگر آنها به سمت دیگرى سوق داده شوند، بسیارى از دختران نیز از رابطه غلط مصون خواهند بود.
د. داراى آمیزش جنسى یا رابطه بدنى با جنس موافق‏
در مورد این گروه مشكل وجود دارد؛ زیرا آنها كشش چندانى نسبت به جنس مخالف ندارند و این مسئله باید به صورت موردى علت یابى و نسبت به رفع آن اقدام شود و بعد از آن راهكار ازدواج موقت یا دائم قابل پیشنهاد است.
۳. دختران سن بالا و ن مجرد با پسران (به صورت طولانى مدت)
لازم به ذكر است كه با توجه به تقدم عاطفه بر غریزه جنسى در ن و همچنین با توجه به عاطفى بودن ازدواج دائم و جنسى بودن ازدواج موقت، ن مجرد، ازدواج دائم خصوصاً تك همسرى را بر موقت ترجیح مى ‏دهند، به عكس آقایان كه معمولاً با ازدواج موقت موافق هستند. بنا بر این، یكى از موانع مهم، سرشت ذاتى دختران سن بالا و ن مجرد است كه انگیزه چندانى براى ازدواج موقت ندارند، مگر اینكه انگیزه‏ هاى دیگرى همانند: نیاز مالى در بین باشد كه در این صورت به ازدواج موقت راضى مى‏ شوند. اما این امر كلیّت ندارد و درباره بسیارى از این خانم ها صادق نیست. بهترین راهكار براى این خانمها ازدواج دائم به صورت تك همسرى و در صورت عدم امكان، به عنوان همسر دوم است؛ زیرا پذیرش ازدواج موقت توسط خانم ها مشكل به نظر مى‏رسد، مگر اینكه طولانى بودن مدت و یا امید منجر شدن به ازدواج دائم بتواند آنها را راضى كند.
انواع دختران سن بالا و ن مجرد
برخى از انواع دختران سن بالا و ن مجرد عبارتند از:
الف. بدون مشكل عاطفى جنسى‏
وقتى در مورد دختران و ن، مشكل عاطفى جنسى وجود ندارد، ازدواج آنان باید براى رفع نیاز به تشكیل خانواده مد نظر قرار گیرد و ازدواج موقت طولانى مدت نیز نمى ‏تواند راه خوبى براى رفع این نیاز باشد، مگر اینكه در صورت عدم امكان ازدواج دائم به جاى تجرد تا آخر عمر انجام شود.
ب. داراى مشكل عاطفى جنسى‏
با توجه به شرایط فعلى كه معمولا براى آنان موقعیت ازدواج دائم پیش نمى ‏آید، بهترین راه باقیمانده ازدواج موقت، خصوصاً به صورت طولانى مدت با مردان مجرد است؛ زیرا باید به نیاز روحى و جسمى آنها پاسخ داده شود؛ چون نى مورد نظر هستند كه یا در معرض تحریك جنسى از طرق مختلف قرار گرفته ‏اند و یا احساس نیاز عاطفى شدید، آنان را به جواب‏گویى به نداهاى حرام ترغیب مى‏كند.
اما در مورد اینكه طرف این ازدواج چه كسى باشد، یك نظر آن است كه گرچه بهتر است مردان مجرد با این خانمها ازدواج دائم و یا موقت كنند، اما وقتى واقعیت به دست آمده از آمار مؤیّد آن است كه در قبال این ن، مرد مجرد وجود ندارد؛ پس چاره ‏اى نیست جز اینكه ازدواج با پسران یا مردان متأهل تجویز شود؛ به خاطر اینكه شرایط عادى نیست و نمى ‏توان نسبت به نیازهاى این دسته بى‏ تفاوت بود، مگر اینكه چشم را بر واقعیت احساس نیاز و در معرض خطر بودن آنان ببندیم و با ظلم بر این خانمها، براى آنها نسخه تجرد تا آخر عمر را تجویز كنیم.
نظر دیگر اینكه: نباید ازدواج با غیر مردان مجرد را براى آنان تجویز كرد؛ چون در ازدواج با مردان متأهل، هدف این خانمها تأمین نمى ‏شود به دلیل اینكه آنها مى‏ خواهند با این ازدواج به آرامش برسند؛ در حالى كه مردان متأهل اگر به طور مخفیانه دست به این كار بزنند؛ چون تمام وجودشان در این دوران پر از اضطراب است، نمى‏ توانند آن آرامش مورد نیاز را براى این ن به ارمغان بیاورند. اگر هم علنى بخواهند چنین كارى را انجام دهند، زندگى مشترك آنان دچار مشكل خواهد شد.
اثرات مثبت ازدواج موقت‏
بعد از بررسى ازدواج موقت نسبت به افراد، آثار مثبت آن به طور كلى مورد بررسى قرار مى‏ گیرد:
۱. كم مشترى شدن بازار فحشا
در مورد از بین بردن بازار فحشا و اینكه با فواحش چه برخوردى باید داشت، سخنان بسیارى گفته شده است؛ اما به این معنى توجه نشده است كه در بازار روسپی گرى اصل نیست؛ چون عرضه كننده متاع تن است و هیچ عرضه كننده‏ اى در هیچ بازار تجارتى تعیین كننده نیست، بلكه عرضه فرع بر تقاضا است؛ یعنى همیشه تقاضا حاكم اصلى بازار است و هم اوست كه علت وجود عرضه است و اگر كسى بخواهد بدون از بین بردن تقاضا عرضه را از بین ببرد، كارى خطا انجام داده است؛ چون در صورت ممنوع كردن عرضه به صورت رسمى، تقاضاى موجود به بازار غیر رسمى و غیر قانونى سرازیر خواهد شد.
در مورد فحشا هم همین طور است و تا وقتى كه مشترى نیازمند به روابط حرام وجود دارد، فواحش هم وجود دارند و روز به روز نیز به خاطر تقاضاى روز افزون به تعدادشان افزوده مى ‏شود. پس براى از بین بردن ‏گرى، كافى است كه راه ى حلال به همان آسانى و ارزانى راه حرام باز و هموار گردد؛ یعنى وضعیت باید طورى شود كه هركس احساس نیاز مى‏ كند، بتواند به راحتى با ازدواج دائم و یا موقت آرامش خود را به دست آورد تا بازار فحشا با كمبود مشترى مواجه گردد و به تدریج به تعطیلى كشیده شود. علاوه بر اینكه در صورت راحتى ازدواج، بسیارى از ن قبل از كشیده شدن به بازار فحشا، جذب زندگى مشترك مى‏ گردند و همچنین بسیارى از فواحش بعد از كم شدن تقاضا و كسادى بازار كار رو به ازدواج خواهند آورد.
پس اگر بخواهیم كه بازار فحشا تعطیل شود، باید ازدواج اعم از موقت و دائم، همانند فحشا و بلكه آسان‏تر براى همه نیازمندان قابل دسترسى و انجام باشد؛ ولى در شرایط فعلى امكان آسان سازى ازدواج دائم لا اقل در كوتاه مدت بعید به نظر مى ‏رسد؛ در نتیجه، تنها راه باقیمانده ازدواج موقت است كه مى ‏تواند در جلوگیرى از گسترش فحشا نقش بسیار زیادى داشته باشد و اگر نتواند آن را ریشه كن كند، تا حد زیادى مى‏ تواند اسباب كسادى این بازار زشت و كسب شوم را فراهم نماید.
۲. تبدیل بسیارى از ارتباطات نامشروع به مشروع‏
انسان هرچقدر هم كه از نظر دینى سست باشد، اگر ارتباط مشروع به اندازه نامشروع سهل باشد، دومى را ترجیح نمى ‏دهد؛ چون گرچه در هردو لذت هست، اما در اوّلى احساس گناه با لذت همراه نیست.
۳. جلو گیرى از دچار شدن به سستى در انجام وظایف دینى و سهولت ارتكاب گناه‏
وقتى كه ارتباط حلال است، فرد احساس گناه نمى‏ كند و خود را در مقام طغیان به درگاه الهى نمى ‏بیند؛ اما كسى كه به ارتباطات نامشروع دچار است، ممكن است به راحتى عبادات را ترك كند و یا دست به گناهان دیگر هم بزند؛ یعنى به خود بگوید: من كه غرق گناه شده‏ام، دیگر كم و زیادش چه فرقى مى‏ كند؟ عبادت كردن من با این وضع چه فایده‏اى دارد؟!

در نتیجه، با تداوم ارتباطات نامشروع او در خطر ولنگارى قرار مى‏ گیرد. با ازدواج موقت، از چنین خطرى جلوگیرى مى ‏گردد.
۴. جلوگیرى از دین گریزى جوانان و بدبینى آنان به نظام‏
عدم ى غرایز و مقصر دیدن دین و حكومت در این امر، باعث گریز از دین و بدبینى به نظام مى‏گردد و ازدواج موقت جلوى این دو آسیب را مى‏ گیرد.
۵. بیش‏تر شدن اقبال جوانان به دین‏
زمانى كه به مهم‏ترین نیاز جوانان پاسخ مثبت داده شود، اقبال آنان به دین نیز بیش‏تر خواهد شد.

پی نوشت:
[۱]. برخى از مراجع حتى در صورتى كه بكارت با غیر ازدواج زایل شده باشد نیز اجازه پدر را شرط مى‏دانند.


شبکه‌های اجتماعی این روزها محفلی برای نقل دیدگاه‌ها و اندرزهای علامه حسن‌زاده آملی شده است.
به گزارش ادیان نیوز، استفاده از شبکه‌های پیام‌رسان موبایلی و اجتماعی به‌اندازه‌ای رواج پیدا کرده که در واقع می‌توان گفت به امر بی‌بدیل ارتباطات در جهان حاضر تبدیل شده است.

شاید دیری نباشد که هویت افراد با حضور در این شبکه‌ها و براساس شناسه مجازی آنها، شناخته شود؛ لذا در چنین شرایطی باید به اصول و نحوه برقراری ارتباطات آگاه بود تا بتوان شرایط ارتباطات فیزیکی و چهره به چهره را به ارتباطات مجازی تعمیم داد.

قطعاً اصول تعامل و نحوه رفتار در این شبکه‌ها، برای هرکس به‌مقتضیات شخصیت وی تعریف می‌شود اما قطعاً پایدارترین نوع ارتباطات با تکیه بر پند و نصایح صاحبان علم و خرد حاصل می‌شود.

این روزها نصیحت‌های علامه حسن‌زاده آملی به‌وفور در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان موبایلی به چشم می‌آید و به گوش می‌خورد. برخی نصایح این علامه بزرگوار در ارتباط با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و افراد عضو در این شبکه‌ها به‌شرح زیر است:

1 - حق را با یاد کردن و تکرار کردنش زنده کنید.

2 - باطل را با ترک کردنش نابود کنید.

3 - از تصاویر حرام و غیرشرعی پرهیز کنید.

4 - از بحث‌های بیهوده بپرهیزید.

5 - از جوک‌هایی که دین و عبادات و مقدسات و اشخاص و ملت‌ها و قومیت‌ها را مسخره می‌کند، بپرهیزید.

6- مصدر نقل شایعات نباشید و قبل از نقل و انتشار هر حدیث یا روایت یا داستان و خبری از صحت آن مطمئن شوید.

7- بگذارید آن کلامی که می‌فرستید به‌نفع شما گواهی دهد نه علیه‌تان.

8- خودتان را کلید خیر و قفل شر قرار دهید.

9- هر متنی و پیامی که می‌فرستید به‌منزله تأیید و با امضای شماست. نگو که به من رسیده و کپی کرده‌ام.

10- تمام سعی خودتان را برای استفاده بهینه از این تکنولوژی به کار بگیرید و از آن برای دعوت الی اللّه و امر به معروف و نهی از منکر و آموزش مسائل دینی و فرهنگی و علمی و آموزشی استفاده کنید یعنی به‌عنوان یک اصلاحگر به‌تمام معنا، و نیت خودتان را درست و خالصانه کنید.

11- برای بیان حق مجاملات و رودربایستی را کنار بگذارید٬ دین و حق بر هر چیز مقدم و شایسته‌تر هستند.

12- تصویر پروفایل شما و پیام‌هایتان معرف شخصیت شماست.
منبع: تسنیم

آخرین جستجو ها

Patricia's info طرح گراف روکش استخر / طراحی و ساخت استخر و ویلا / استخر فایبرگلاس وبلاگ نمایندگی آبادان tiorerypro همه چیز از همه جا| دانلود کتاب،تاریخ،ترول و کلی چیزای دیگه مطالب اینترنتی سازندگان ایرانی اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها خرید گیره کوچک کننده بینی اصل یا تقلبی ؟؟؟